جزییات تازه درباره خودسوزی پناهجوی ایرانی در هلند
پژمان اکبرزاده
بامداد پنجشنبه، اخبار رسانههای هلندی با خبری شوکه کننده برای جامعه ایرانی همراه بود. مردی که یک روز پیش از آن، خود را در یکی از شلوغترین میدانهای آمستردام به آتش کشیده بود یکی هموطنان آنها بود. او پس از خودسوزی دیگر به هوش نیامد و در بیمارستان درگذشت.
پلیس آمستردام در آغاز تنها به ذکر سن و ملیت این فرد اشاره کرد و اینکه درخواست پناهندگی او از سوی اداره مهاجرت در هلند رد شده است. سخنگوی پلیس به «رادیو زمانه» گفت که به دلیل رعایت حریم خصوصی فرد امکان فاش ساختن هویت او را ندارد.
دقایقی بعد اما نام این ایرانی پناهجو به «زمانه» رسید: کامبیز روستایی، متولد ۱۹۷۵ در ایران.
بعد از ظهر پنجشنبه، وکیل این پناهجو، فرانک فان هارن در آمستردام در حالیکه به شدت از این حادثه بهت زده شده بود به «زمانه» گفت: «ظاهرا آقای روستایی در سال ۲۰۰۱ در هلند درخواست پناهندگی داده بود. من در آن زمان وکیل او نبودم ولی با نگاهی به شمارههای موجود در پرونده او متوجه زمان درخواست شدم. این درخواست در پایان سال ۲۰۰۳ یا حداکثر اوایل ۲۰۰۴ از سوی اداره مهاجرت رد شده بود.»
از فرانک فان هارن پرسیدم، کامبیز روستایی خود را چگونه فردی معرفی کرد؟ یک فعال سیاسی؟ یک پناهجوی ساده؟... او گفت: «آقای روستایی خود را به عنوان یک شخص روشنفکر به من معرفی کرد که تماسهای بسیاری نیز با جامعه رسانهای و دانشگاهی در تهران دارد. او مدارکی برای اثبات هویت خود نداشت. از سویی، من به او خاطر نشان میکردم که اگر واقعاً چنین شخصیتی است، ثابت کردن هویت او نباید کار دشواری باشد.»
مدارکی مهمی که مفقود شد
وکیل کامبیز روستایی به «زمانه» گفت: «من آخرین بار با آقای روستایی در تابستان ۲۰۰۹ دیدار داشتم. تا آن زمان، درخواستهای متعدد او برای دریافت پناهندگی هلند بینتیجه مانده بود به دلیل اینکه موفق نشده بود مدارک تازهای به مقامات ارائه کند. اما در مه ۲۰۰۹ از نو تماس گرفت چون تعدادی مدرک تازه به دست آورده بود مانند گواهینامه رانندگی با عکس که هویتاش را ثابت میکرد، دیپلم تحصیلی و همچنین مدارک تحصیل در رشته زبان ترکی در استانبول.
ولی اتفاق بسیار غمانگیزی که افتاد این بود که آقای روستایی این پاکت را گم کرد. ما با پلیس هم برای یافتن این پاکت تماس گرفتیم ولی متاسفانه هیچ نشانی از آن پیدا نشد. آقای روستایی در آن زمان به شدت مستاصل شده بود. روحیهاش را از دست داده بود.»
فرانک فان هارن افزود: «به نظر میرسد که دوران اخیر را مخفیانه با دوستانش زندگی میکرد چون درخواستهای او به کلی رد شده بودند و پرونده در جریان نبود که بتواند به شکل قانونی در هلند اقامت داشته باشد.»
آخرین همراه
سونا برقی، کارآموز وکالت در هلند اما ظاهرا آخرین فردی بوده است که به لحاظ کاری و حقوقی با کامبیز روستایی در تماس بوده است.
سونا به رادیو زمانه گفت، این پناهجوی ایرانی تا پایان سال ۲۰۱۰ حدود نُه ماه را در زندان گذرانده بود چون بدون مدارک اقامت در هلند مانده بود. ولی به دلیل اینکه در وضع روحی خوبی نبود توانستیم او را از زندان بیرون بیاوریم. نگهبانها هم بسیار او را اذیت میکردند و آقای روستایی بسیار از این بابت شکایت می کرد. میگفت به او گفتهاند "خارجی کثیف، برگرد به کشورت!" اما چون نمیشد این مسایل را ثابت کرد ما نتوانستیم کار مهمی انجام دهیم ولی هر ماه شکایت مینوشتیم.»
سونا برقی همچنین افزود: «آقای روستایی در همان زمان میگفت که میخواهد در میدان دام رگهایش را بزند، یکبار هم گفت میخواهد بمب به خودش ببندد، ولی چون قبلا هم چنین حرفهایی زده بود ما زیاد او را جدی نمیگرفتیم.»
و اما سیامک نوروزی، یکی از ایرانیان مقیم آمستردام است که با انتشار خبر انتقال این پناهجوی ایرانی به بیمارستان، خود را به مرکز سوانح سوختگی بِیفِروَیک رساند. او به «زمانه» میگوید: «صبح پنجشنبه در خبرها خواندم که برای یک ایرانی چنین اتفاقی افتاده، بلافاصله خودم را به بیمارستان رساندم. به مسئول بخش سوختگی گفتم که شنیدهام یک نفر خودسوزی کرده؛ او گفت که متاسفانه این فرد فوت کرده و در آغاز بلند شد تا مرا برای دیدن او راهنمایی کند ولی بعد پرسید که «ایشان را میشناسید؟»، من گفتم: «نه» و او گفت: «پس برای چه به اینجا آمدهاید؟»، پاسخ دادم: «چون یک هموطنم بوده و برای ابراز همدردی آمدهام.» او گفت: «پس اگر از دوستان و بستگان نیستید نمیتوانید او را ببینید. باید از اینجا بروید.»
واکنش سفارت جمهوری اسلامی در لاهه
امروز سفارت جمهوری اسلامی ایران در لاهه یک بیانیه به زبان انگلیسی منتشر کرده است. در بخشی از این بیانیه کوتاه، ضمن ابراز تاسف از حادثه، نوشته شده: «در این هفته این دومین بار است که یک شهروند ایرانی در هلند جان خود را از دست داده است. به نظر میرسد که هلند به عنوان یک کشور پناهندهپذیر باید برای بهبود وضعیت پناهجویان، احساس مسئولیت نشان دهد.»
مقامهای سفارت ایران در لاهه، تا کنون به درخواست گفتگو با رادیو زمانه در این رابطه پاسخی ندادهاند.
تاثیر «پناهنده نمایان» ایرانی در سالهای گذشته
اما وضعیت اسفباری که گریبانگیر بسیاری از پناهجویان ایرانی شده محدود به سالهای اخیر نیست. هلند از سالهای پایانی دهه ۱۹۸۰ تا حدود ده سال پذیرای هزاران نفر از ایرانیان بوده است. بسیاری از فعالان سیاسی-اجتماعی و زندانیان عقیدتی در بین این پناهجویان هستند، همچنین فعالانی که پس از انتخابات سال ۲۰۰۹ در ایران، به هلند گریختهاند.
از سویی دیگر در سالهای گذشته، گروه بزرگی نیز با ادعای اینکه در ایران با خطر زندان و اعدام مواجه هستند موفق به دریافت پاسخ مثبت برای پناهندگی خود و خانوادهشان در هلند شدند. این گروه اما به فاصله کوتاهی پس از دریافت گذرنامه هلندی، برای سفرهای تفریحی راهی ایران شدند.
در میان گروهی از پناهندگان سیاسی ایرانی در هلند این موضوع مطرح است که سفارت جمهوری اسلامی در لاهه مدتی پس از این جریان در دهه ۱۹۹۰، با ارائه فهرستی به دولت هلند به آنها گوشزد کرد که گروه کثیری از پناهندگانی که با ادعاهای حقوق بشری موفق به اقامت در هلند شدهاند، در ایران هیچگونه خطری آنها را تهدید نمی کرده، چرا که به محض دریافت گذرنامه هلندی، به سفارت ایران رفته، درخواست گذرنامه ایرانی کرده و به ایران سفر کردهاند.
ظاهرا همین موضوع شرایط را برای پناهجویان واقعی در هلند بسیار دشوار کرده است. فرزاد فرهادیان، فعال حقوق پناهجویان در یکی از کمپهای شمال هلند به «زمانه» میگوید: «سفر پناهندگان به ایران باعث میشود که دولت هلند، دیگر مسایل پناهندگان را باور نکند ولی به هر حال همه این مسایل به مشکلات داخل ایران بازمیگردد چون از کشورهای حاشیه خلیج فارس، آفریقا، اروپای شرقی هم دانشجویان بدون مشکل به اینجا میآیند.»
فرهادیان میافزاید: «در قانون هلند پنج دلیل عنوان شده برای پناهندگی: مشکلات سیاسی، مذهبی، قومی، همجنسگرایی و مشکلات اقتصادی-اجتماعی. این موارد طبقه بندی شدهاند. ما نمیتوانیم بگوییم بچههایی ایرانی مقصر هستند. در ایران همه نوع مشکلی وجود دارد. دولت هلند هم آنچنان شرایط را دشوار کرده که افراد وادار به دروغگویی میشوند.»
از این فعال حقوق پناهجویان میپرسم ولی اگر شرایط بسیار ساده شود تصور نمیکند که تعداد پناهندگان به قدری زیاد شود که کنترل آن از دست دولت هلند خارج شود؟ او میگوید: «صد درصد ولی فکر میکنم دیدگاه جامعه هلند روی نظر دولت تاثیر گذاشته تا به پناهندگان سختتر پاسخ دهند. واقعیت این است که هلند که کشوری کوچک است و اکنون از پناهنده اشباع شده است. ده – پانزده سال پیش اینگونه نبود که بگویند کشور از پناهنده پر شده و مشکلات اقتصادی وجود دارد. ولی در سالهای اخیر مردم چندان راضی نیستند که پناهندگان بیشتری وارد کشورشان شوند.»
پناهندگان سیاسی در خطر بازگردانده شدن
از سویی دیگر، یکی از موارد خطرناک برای پناهجویان سیاسی ایرانی، بازگردانده شدن به ایران است. میثم رستگار یکی از پناهجویانی است که از این بابت در خطر است. او که اکنون در یکی از مراکز نزدیک اوترخت زندانی است به «زمانه» میگوید: «در کمپ شرایطی وجود دارد که شرایط روحی افراد را بدتر میکند. افرادی که خودزنی می کنند و ... ایرانیان و ملیت های دیگری در اینجا هستند که تنها جرمشان درخواست پناهندگی است. در اینجا مانند حیوان باید زندگی کنید. سر ساعت شما را در قفس می کنند، سر ساعت می توانید یک راهرو را ببینید و یک میز فوتبال دستی و تنیس و یک محوطه هواخوری که در آن نفس تنگی میگیرید چون دور تا دورش سیم خاردار است. نام اینجا کمپ است ولی در واقع زندان است.»
میثم رستگار درباره وضعیت پروندهاش میگوید: «دولت هلند تشخیص داده که جان من در ایران در خطر نیست. از من می خواهند تا برگه سفارت ایران را امضا کنم تا مرا بفرستند جایی که از آن فرار کردهام. به فکر پس از آن نیستند. تنها به این فکر میکنند تا یک نفر از آمارشان کم شود. به من گفتهاند که حتا برای دادگاه عالی اجازه ماندن در هلند را ندارم. من اصلا متوجه نمیشوم! کجا بروم؟...»
به هر رو، خودسوزی کامبیز روستایی، بخشی تازه را به داستان غمانگیز آن دسته از پناهجویان که موفق به دریافت پاسخ مثبت نشدهاند افزود. پناهجویانی که بسیاری از آنها در دریاها و رودخانهها غرق شدند، به قتل رسیدند و یا در انتظار پایان وضعیت بیثباتشان، به بحران روحی گوناگونی دچار شدند.
پلاتفرم ضد نژادپرستی در هلند که گروهی از فعالان هلندی و خارجی آنرا اداره میکنند برای کامبیز روستاییمراسم یادبودی تدارک دیده است. مراسمی برای عصر یکشنبه، دهم آوریل در میدان دام در آمستردام؛ همان محلی که کامبیز روستایی خود را در آنجا به آتش کشید.
* ایمیل گزارشگر: pejman@radiozamaneh.com
گزارش کوتاه شبکه تلویزیونی «هلند شمالی» از دستهگلهای مردم در میدان دام
برای یادبود پناهجوی ایرانی
پلیس آمستردام در آغاز تنها به ذکر سن و ملیت این فرد اشاره کرد و اینکه درخواست پناهندگی او از سوی اداره مهاجرت در هلند رد شده است. سخنگوی پلیس به «رادیو زمانه» گفت که به دلیل رعایت حریم خصوصی فرد امکان فاش ساختن هویت او را ندارد.
دقایقی بعد اما نام این ایرانی پناهجو به «زمانه» رسید: کامبیز روستایی، متولد ۱۹۷۵ در ایران.
بعد از ظهر پنجشنبه، وکیل این پناهجو، فرانک فان هارن در آمستردام در حالیکه به شدت از این حادثه بهت زده شده بود به «زمانه» گفت: «ظاهرا آقای روستایی در سال ۲۰۰۱ در هلند درخواست پناهندگی داده بود. من در آن زمان وکیل او نبودم ولی با نگاهی به شمارههای موجود در پرونده او متوجه زمان درخواست شدم. این درخواست در پایان سال ۲۰۰۳ یا حداکثر اوایل ۲۰۰۴ از سوی اداره مهاجرت رد شده بود.»
از فرانک فان هارن پرسیدم، کامبیز روستایی خود را چگونه فردی معرفی کرد؟ یک فعال سیاسی؟ یک پناهجوی ساده؟... او گفت: «آقای روستایی خود را به عنوان یک شخص روشنفکر به من معرفی کرد که تماسهای بسیاری نیز با جامعه رسانهای و دانشگاهی در تهران دارد. او مدارکی برای اثبات هویت خود نداشت. از سویی، من به او خاطر نشان میکردم که اگر واقعاً چنین شخصیتی است، ثابت کردن هویت او نباید کار دشواری باشد.»
مدارکی مهمی که مفقود شد
وکیل کامبیز روستایی به «زمانه» گفت: «من آخرین بار با آقای روستایی در تابستان ۲۰۰۹ دیدار داشتم. تا آن زمان، درخواستهای متعدد او برای دریافت پناهندگی هلند بینتیجه مانده بود به دلیل اینکه موفق نشده بود مدارک تازهای به مقامات ارائه کند. اما در مه ۲۰۰۹ از نو تماس گرفت چون تعدادی مدرک تازه به دست آورده بود مانند گواهینامه رانندگی با عکس که هویتاش را ثابت میکرد، دیپلم تحصیلی و همچنین مدارک تحصیل در رشته زبان ترکی در استانبول.
ولی اتفاق بسیار غمانگیزی که افتاد این بود که آقای روستایی این پاکت را گم کرد. ما با پلیس هم برای یافتن این پاکت تماس گرفتیم ولی متاسفانه هیچ نشانی از آن پیدا نشد. آقای روستایی در آن زمان به شدت مستاصل شده بود. روحیهاش را از دست داده بود.»
فرانک فان هارن افزود: «به نظر میرسد که دوران اخیر را مخفیانه با دوستانش زندگی میکرد چون درخواستهای او به کلی رد شده بودند و پرونده در جریان نبود که بتواند به شکل قانونی در هلند اقامت داشته باشد.»
آخرین همراه
سونا برقی، کارآموز وکالت در هلند اما ظاهرا آخرین فردی بوده است که به لحاظ کاری و حقوقی با کامبیز روستایی در تماس بوده است.
سونا به رادیو زمانه گفت، این پناهجوی ایرانی تا پایان سال ۲۰۱۰ حدود نُه ماه را در زندان گذرانده بود چون بدون مدارک اقامت در هلند مانده بود. ولی به دلیل اینکه در وضع روحی خوبی نبود توانستیم او را از زندان بیرون بیاوریم. نگهبانها هم بسیار او را اذیت میکردند و آقای روستایی بسیار از این بابت شکایت می کرد. میگفت به او گفتهاند "خارجی کثیف، برگرد به کشورت!" اما چون نمیشد این مسایل را ثابت کرد ما نتوانستیم کار مهمی انجام دهیم ولی هر ماه شکایت مینوشتیم.»
سونا برقی همچنین افزود: «آقای روستایی در همان زمان میگفت که میخواهد در میدان دام رگهایش را بزند، یکبار هم گفت میخواهد بمب به خودش ببندد، ولی چون قبلا هم چنین حرفهایی زده بود ما زیاد او را جدی نمیگرفتیم.»
و اما سیامک نوروزی، یکی از ایرانیان مقیم آمستردام است که با انتشار خبر انتقال این پناهجوی ایرانی به بیمارستان، خود را به مرکز سوانح سوختگی بِیفِروَیک رساند. او به «زمانه» میگوید: «صبح پنجشنبه در خبرها خواندم که برای یک ایرانی چنین اتفاقی افتاده، بلافاصله خودم را به بیمارستان رساندم. به مسئول بخش سوختگی گفتم که شنیدهام یک نفر خودسوزی کرده؛ او گفت که متاسفانه این فرد فوت کرده و در آغاز بلند شد تا مرا برای دیدن او راهنمایی کند ولی بعد پرسید که «ایشان را میشناسید؟»، من گفتم: «نه» و او گفت: «پس برای چه به اینجا آمدهاید؟»، پاسخ دادم: «چون یک هموطنم بوده و برای ابراز همدردی آمدهام.» او گفت: «پس اگر از دوستان و بستگان نیستید نمیتوانید او را ببینید. باید از اینجا بروید.»
واکنش سفارت جمهوری اسلامی در لاهه
امروز سفارت جمهوری اسلامی ایران در لاهه یک بیانیه به زبان انگلیسی منتشر کرده است. در بخشی از این بیانیه کوتاه، ضمن ابراز تاسف از حادثه، نوشته شده: «در این هفته این دومین بار است که یک شهروند ایرانی در هلند جان خود را از دست داده است. به نظر میرسد که هلند به عنوان یک کشور پناهندهپذیر باید برای بهبود وضعیت پناهجویان، احساس مسئولیت نشان دهد.»
مقامهای سفارت ایران در لاهه، تا کنون به درخواست گفتگو با رادیو زمانه در این رابطه پاسخی ندادهاند.
تاثیر «پناهنده نمایان» ایرانی در سالهای گذشته
اما وضعیت اسفباری که گریبانگیر بسیاری از پناهجویان ایرانی شده محدود به سالهای اخیر نیست. هلند از سالهای پایانی دهه ۱۹۸۰ تا حدود ده سال پذیرای هزاران نفر از ایرانیان بوده است. بسیاری از فعالان سیاسی-اجتماعی و زندانیان عقیدتی در بین این پناهجویان هستند، همچنین فعالانی که پس از انتخابات سال ۲۰۰۹ در ایران، به هلند گریختهاند.
از سویی دیگر در سالهای گذشته، گروه بزرگی نیز با ادعای اینکه در ایران با خطر زندان و اعدام مواجه هستند موفق به دریافت پاسخ مثبت برای پناهندگی خود و خانوادهشان در هلند شدند. این گروه اما به فاصله کوتاهی پس از دریافت گذرنامه هلندی، برای سفرهای تفریحی راهی ایران شدند.
در میان گروهی از پناهندگان سیاسی ایرانی در هلند این موضوع مطرح است که سفارت جمهوری اسلامی در لاهه مدتی پس از این جریان در دهه ۱۹۹۰، با ارائه فهرستی به دولت هلند به آنها گوشزد کرد که گروه کثیری از پناهندگانی که با ادعاهای حقوق بشری موفق به اقامت در هلند شدهاند، در ایران هیچگونه خطری آنها را تهدید نمی کرده، چرا که به محض دریافت گذرنامه هلندی، به سفارت ایران رفته، درخواست گذرنامه ایرانی کرده و به ایران سفر کردهاند.
ظاهرا همین موضوع شرایط را برای پناهجویان واقعی در هلند بسیار دشوار کرده است. فرزاد فرهادیان، فعال حقوق پناهجویان در یکی از کمپهای شمال هلند به «زمانه» میگوید: «سفر پناهندگان به ایران باعث میشود که دولت هلند، دیگر مسایل پناهندگان را باور نکند ولی به هر حال همه این مسایل به مشکلات داخل ایران بازمیگردد چون از کشورهای حاشیه خلیج فارس، آفریقا، اروپای شرقی هم دانشجویان بدون مشکل به اینجا میآیند.»
فرهادیان میافزاید: «در قانون هلند پنج دلیل عنوان شده برای پناهندگی: مشکلات سیاسی، مذهبی، قومی، همجنسگرایی و مشکلات اقتصادی-اجتماعی. این موارد طبقه بندی شدهاند. ما نمیتوانیم بگوییم بچههایی ایرانی مقصر هستند. در ایران همه نوع مشکلی وجود دارد. دولت هلند هم آنچنان شرایط را دشوار کرده که افراد وادار به دروغگویی میشوند.»
از این فعال حقوق پناهجویان میپرسم ولی اگر شرایط بسیار ساده شود تصور نمیکند که تعداد پناهندگان به قدری زیاد شود که کنترل آن از دست دولت هلند خارج شود؟ او میگوید: «صد درصد ولی فکر میکنم دیدگاه جامعه هلند روی نظر دولت تاثیر گذاشته تا به پناهندگان سختتر پاسخ دهند. واقعیت این است که هلند که کشوری کوچک است و اکنون از پناهنده اشباع شده است. ده – پانزده سال پیش اینگونه نبود که بگویند کشور از پناهنده پر شده و مشکلات اقتصادی وجود دارد. ولی در سالهای اخیر مردم چندان راضی نیستند که پناهندگان بیشتری وارد کشورشان شوند.»
پناهندگان سیاسی در خطر بازگردانده شدن
از سویی دیگر، یکی از موارد خطرناک برای پناهجویان سیاسی ایرانی، بازگردانده شدن به ایران است. میثم رستگار یکی از پناهجویانی است که از این بابت در خطر است. او که اکنون در یکی از مراکز نزدیک اوترخت زندانی است به «زمانه» میگوید: «در کمپ شرایطی وجود دارد که شرایط روحی افراد را بدتر میکند. افرادی که خودزنی می کنند و ... ایرانیان و ملیت های دیگری در اینجا هستند که تنها جرمشان درخواست پناهندگی است. در اینجا مانند حیوان باید زندگی کنید. سر ساعت شما را در قفس می کنند، سر ساعت می توانید یک راهرو را ببینید و یک میز فوتبال دستی و تنیس و یک محوطه هواخوری که در آن نفس تنگی میگیرید چون دور تا دورش سیم خاردار است. نام اینجا کمپ است ولی در واقع زندان است.»
میثم رستگار درباره وضعیت پروندهاش میگوید: «دولت هلند تشخیص داده که جان من در ایران در خطر نیست. از من می خواهند تا برگه سفارت ایران را امضا کنم تا مرا بفرستند جایی که از آن فرار کردهام. به فکر پس از آن نیستند. تنها به این فکر میکنند تا یک نفر از آمارشان کم شود. به من گفتهاند که حتا برای دادگاه عالی اجازه ماندن در هلند را ندارم. من اصلا متوجه نمیشوم! کجا بروم؟...»
به هر رو، خودسوزی کامبیز روستایی، بخشی تازه را به داستان غمانگیز آن دسته از پناهجویان که موفق به دریافت پاسخ مثبت نشدهاند افزود. پناهجویانی که بسیاری از آنها در دریاها و رودخانهها غرق شدند، به قتل رسیدند و یا در انتظار پایان وضعیت بیثباتشان، به بحران روحی گوناگونی دچار شدند.
پلاتفرم ضد نژادپرستی در هلند که گروهی از فعالان هلندی و خارجی آنرا اداره میکنند برای کامبیز روستاییمراسم یادبودی تدارک دیده است. مراسمی برای عصر یکشنبه، دهم آوریل در میدان دام در آمستردام؛ همان محلی که کامبیز روستایی خود را در آنجا به آتش کشید.
* ایمیل گزارشگر: pejman@radiozamaneh.com
گزارش کوتاه شبکه تلویزیونی «هلند شمالی» از دستهگلهای مردم در میدان دام
برای یادبود پناهجوی ایرانی
No comments:
Post a Comment